کاملا واضحه که بعد این چند روزی که نیومدم، باید کلی خجالت بکشم‌ و می‌کشم. ولی خب شاهزاده اومده‌بود، درگیر درس‌ها و دورهمیای فامیلی بودم و ‌خیلی وقت نکردم بیام اینجا. ولی خب تمام این روزا قدردانی بزرگم اومدنِ شاهزاده بود.

خونه‌ی مامان‌بزرگ که بودم و به شوخیای فامیل حین پانتومیم می‌خندیدم، داشتم فکر می‌کردم داشتنِ آدم‌‌هایی که بتونن بخندوننت چقدر خوبه، چقدر لازمه. حداقل، برای من. این‌که وقتی فکر می‌کنی هیچی نمی‌تونه خوشحالت کنه یهو یاد اون کسایی که می‌تونن بخندوننت بیوفتی و باز امیدوار بشی. من خیلی خوشبختم که تا قبل از این شاهزاده رو داشتم و بعد ازین، "او" رو. این داشتنشون خیلی خوبه. اینکه خودشون شاید ندونن ولی مفیدن، خیلی‌م مفیدن. اینکه خنده‌های بقیه رو می‌سازن، صداهای قشنگِ خونه‌ها رو، حالِ خوب رو. من هیچوقت نتونستم این مدلی باشم، فقط احتیاج دارم به اینکه توی حال بدم، بتونم دلیلی برای خنده پیدا کنم. خودم بلد نیستم این‌کار رو و پیدا کردن دلیل واسه خندیدن رو. برای همین لازمشون دارم توی زندگیم. 

خدای بزرگ، ممنونم که برای باقیِ زندگیم، "او" رو دارم که منو می‌خندونه و نمی‌ذاره واسه خندیدن، بی‌دلیل باشم. ممنونم که جدیت و اخم رو ترجیح نمی‌ده، ممنونم که اونو برام فرستادی، نه یه آدم جدی رو.

ممنونم ,اینکه ,شاهزاده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تجارت الکترونیک و بازاریابی اینترنتی دانلود فایل تولید کننده درب و پنجره های دوجداره و سه جداره آلومینیوم و upvc مجله اینترنتی سلامت دنیای طراحی گرافیک سینا وان آیدوم